Sunday, September 13, 2009

درون یا برون؟

آیا درون ( که بازتابی از برون است ) بر برون ( که بایستی مطابق خواست درون باشد ) فرمان می راند؟
یا برون که با عظمت و قهاریت خود استمرار میابد و درونی که می داند پایان پذیر است ؟

Thursday, September 3, 2009

مرکزیت

جستجوی معنای مرکزی
در دنیایی بی مرکز و شبکه ای
کاری عبث است
=======
دنیا بدون مرکزه
برای هیچکس نیست
معلوم نیست چطوره و چطور نیست
======
در دنیایی بدون مرکز و شبکه ای زیستن
نامطبوع است
ولی واقعیت دارد
======
اول هیچ و آخر هیچ
وسط
تصویر و حرف
======
به من بگو قبل از تولد کجا بوده ای
تا به تو بگویم
پس از مرگ به کجا خواهی رفت نیچه
========
گزاره راست
شاید درست نباشد
یعنی سخن راست
ممکن است برای سخنگو
سودمند نباشد
========
واقعیت یعنی
تمام آنچه وقوع میابد و قابل درک برای انسان شناساگر است
از همه ی تصورات و تخیلات ممکن بزرگتر است

Thursday, July 23, 2009

چند دست نوشته ی کوچک در این چند روزه

ما توانسته ایم ملاک هایی برای تمیز واقعیت و خیال از هم بیابیم و به همین خاطر زندگی با عظمت و شگفت انگیزی خواهیم داشت
=======
انسان های عادی در دنیایی آمیخته از واقعیات و تصورات و اوهام زندگی می کنند . اجزای حافظه ای بواسطه ی وجود حافظه ی بشری جزء لاینفک زندگی اوست
=======
چرا این کلمات و اینگونه از پی هم می آیند؟ هنگامی که می اندیشیم و چرا تصورات از این اجزا و اینگوتنه شکل می گیرند؟ آیا نمی شد به گونه ای دیگر باشند تا مفیدتر و مناسب تر باشند و رضایت بیشتری تولید کنند
=======

Friday, April 24, 2009

هویت و ژن

تولید مثل ما ، نتیجه ی تمایل به همانند سازی ژن هایمان است .
=========
هر عقیده ای داری داشته باش ؛ به شرط آنکه از جان و دل بدان معتقد نباشی !
=========
ما یک متن بزرگ در حال نوشته شدن هستیم که نمی توان آن را در یک جمله بیان نمود حتی همین جمله !
=========
میل حتی المقدوری ( با توجه به محدودیت ها و شرایط محیطی یعنی انتخاب طبیعی ) به همانند سازی ژن ها باعث ایجاد حیات کنونی در طی صدها ملیون سال شده است .

Sunday, March 15, 2009

جامعه به ایده های مناسب با تحولاتش پاسخ شایسته می دهد

ساخته های بشر و تکاملشان و روشهای این تکامل به نیازهای اجتماعی او که به هویت خاص او می انجامد بستگی دارد انسان ساخته هایش به هویت او و بلعکس بستگی دارد روابط دو سویه ای که بشر ساخته گاهی همراستا و گاهی در خلاف راستای هم می باشند

Monday, March 2, 2009

دنیای هیچ اندر هیچ آدمی

در اول هیچ
یا چیزی کم
در آخر هیچ
ویا چیزی کم
اما برای دیگری
در این بین
تصور غیر هیچ
پندار یا حرف یا مفت

Thursday, February 26, 2009

چگونه تمامی سخنان غیر اساسی بی ارزش و یاوه به نظر می رسند؟

خود مرکز گرای افراطی خود را روی سخنانی مشخص قفل می کند او خود را همانها می داند هر سخنی را با رابطه ی تداوم بخش و تحکیم گر با خود ارزیابی میکند میگیرد و پردازش میکند و یا پس میزند و حذف میکند ان را مبتذل می نامد خود مرکز گرای افراطی در خداگونگی پنداری خویش به پیش می تازد و چه چیز گیراتر از خدای افسونگر خود ساخته جمعی
اگر همه ی توان خود را به کار گیرد روی یک بعد بیشتر به جلو می رود نیازی به درک یا حرکت در ابعاد دیگر نیز نیست
پیشرفت توهمی پیشرفت را ناچیز می گرداند