Sunday, December 14, 2008

هویت عمل در بستر ذهنیات است

اینکه محتوی ذهن چگونه دگرگون می شود و در بستر ذهن چه فعالیت هایی انجام می شود تعیین کننده ی هویت است

Monday, December 1, 2008

تو چه هستی؟

تو آنچه می خوری هستی ! و تو ساخته شده از یک برنامه ریزی تکاملی بهینه شده که مشترکا توسط والدینت در تو نهاده شده است هستی ! وتو را هم عصرانت در حافظه ات نهاده اند و تو خیال می کنی حاصل انتخاب هایت هستی ! تو حاصل واقعیت های بیرونی و آرزوها و کشش های درونیت هستی و تو جهشی هم هستی

Sunday, August 17, 2008

یک شعر تامل برانگیز

من درونی من، شعری از آزاده سپهری

من درونی من
نه نام دارد، نه جنسيت
نه سن و سالی مشخص، نه مليت
و نه حتی ميداند
از کدام شهر آمده است.
من درونی من
نه فرزند است
نه مادر، نه خواهر
نه همسر است
نه دوست
نه رفيق.
من درونی من
مرا باور ندارد
و هر صبح که از خواب برميخيزد
مرا از ياد برده
و باز نمی شناسد.
من درونی من
آنگاه که مستم
هوشيار است
و آنگاه که هوشيارم
در خواب.
آنگاه که گوشه می گزينم
جمع را ميخواهد
و آنگاه که در جمع ام
هوس گوشه دارد.
آنگاه که ميخندم
ميگريد،
آنگاه که فرياد ميزنم
ميخندد
و آنگاه که ميگريم
می ميرد.
من درونی من
با من سر جنگ دارد
و راحتم نمی گذارد.
آنگاه که می خواهم بی تفاوت باشم
برآشفته ميشود
و آنگاه که می خواهم سکوت کنم
به صدا درميايد.
من درونی من
مرا دگرگونه ميخواهد.

امور قدسی - ویژگی ها و کارکردها

جمع با امر قدسی برای خود هویت برتر ساخته و فرد ناهمساز را تحقیر و سرکوب می کند
-----
ویژگی های امر قدسی :کمال ، قطعیت ، جاوید بودن ، ثبات دائمی ، ایجاد اطمینان مطلق و ... اما این ویژگی ها با پذیرش فرد و تسلیم عابدانه بدانها موجودیت درونی در فرد میابند باید تسلیم راه بشوی آن را بروی تا به مقصدی روحی آن نایل گردی اما اگر فرد نخواهد کفته می شود که فرد لجبازی می کند و تسلیم امر قدسی که حق است نمی شود

Saturday, August 9, 2008

فکر های این چند روزه

واقعیت نهایی که تاکنون درک کرده ام این است که
آدمها با باورها ، عقاید، ذهنیت ها و حتی ایمان های مختلف زندگی می کنند و همه ی این ها کلا ن اموری طبیعی می باشند
چه افراد بپذیرند و یا اینکه منکر مبانی طبیعی اعتقاتشون باشند فرق چندانی نمی کند
----------
فرد در خود و در فضا جاری است
حافظه - جاری در زندان انباشتگی های خود است
هر چند جریان خود را نیز حفظ می کند و از این نظر به تعبیری باز است
---------
مشابهت تصویر شی و خود شی و توانایی و ناتوانایی ما در تمایز بین این دو و اینکه تصویر چرا و چگونه ساخته می شود؟ تاثیر قابل توجهی در سرگذشت بشر داشته است
--------
اینک مدتهاست که واقعیت بصورت همبسته ای از نرم افزار و سخت افزار، آمیزه ای از مشخصه های مشابه و متفاوت ، رابطه های سازمند تضادی قاعده مندی همنوعی و غیره ای در ترکیب به هم شناخته می شود
نظامی از هم پیوستگی جدایی ها ، تفاوتها شباهت ها ضدیت ها و همسوئی های هدفمند و بی هدف عقلی و احساسی
بی نظمی هایی که به نظم تحول میابند و نظمی که ناتوان از حفظ و تداوم خود به سوی بی نظمی می رود
و
ذهن دانا کاملا سیال است
-----------
و آیا معنویت معنای رخدادهای تصادفی است؟

Friday, August 1, 2008

چرا بعضی روایت ها را درونی می کنیم؟

هویت مجموعه ای از روایت های درونی شده است
که خود ساخته اند و یا پذیرفته شده می باشند
ما روایت هایمان را به وقایع زندگیمان مربوط می کنیم
تا شاید معنا و مفهومی بیابند
اما
معنای زندگی خود آنست و آن برای هر زندگی یگانه است

Thursday, July 31, 2008

نحوه ی زیستن ما

هویت ما و قضاوت های اساسی ما
در باره ی زندگی مرگ و معنای زیستن
تاثیری اساسی بر نحوه ی زندگی و موفقیت ها و شکست ها ی ما
و آنچه بر سر ما می آید می گذارد
-------------
واقعیت این است که در صد اندکی از وقایع دارای احتمال رخداد بالایی هستند
و همین ها هستند که مبنای بر نامه ریزی های ما قرار می گیرند
-------------
آموخته ها و تحریکات تصادفی ما رفتارها و زندگی تصادفی ما را می سازند
و آموزش های نظام دار در فضاهایی با تحریکات سازمند
یک زندگی سیستمیک را باعث می شوند

Tuesday, July 29, 2008

زمان و انسان

زمان عمر را می کاهد و حافظه را می انبارد و انسان زیر بار سنگینی خاطره می خمد و پایان می پذیرد

Saturday, July 19, 2008

نظریه علمی در برابر روایت محض

روایت محض برای اثبات باور پذیری خود به شواهد و تجربه نیاز ندارد اما نظریه علمی حاصل ایجاد ارتباط بین مشاهدات و تجربیات و در پاسخ به سوالات منطقی بر آمده از نظام زیستن شخص پرسشگر است روایت محض با تکیه به تصاویر واقعی و بیان فضایی روایی می سازد که گریز گاه اذهان سرگشته و حیران است که تسلیم واقعیت شدن را بر نمی تابند

Friday, June 6, 2008

انسان زیر سیطره ی مردگان

گذشتگان مرده اند ولی تمام نشده اند ؛ آنها با گفته ها ، تصورات ، رسوم ، آثار و ... حضور دارند ؛ ما بازتابی از وجود مردگانیم . ما همگی ، به احکامی که مردگان صادر کرده اند ، گردن نهاده و تمایلات و ارزشگذاری های آنها را ، تمایلات و ارزش های خود می نامیم. نظام های نمادین ، تداوم مردگان در زنده ها است . تو یا آثار گذشتگان مرده ی خودی ، را پی می گیری یا مرده ی دیگری را . نو آور، به حال توجه دارد و چگونگی ممکن و مقدور آن. نو آور، زنده است و با زندگان و در خدمت زندگان

Monday, June 2, 2008

من و مسئله

من فعال است پیوسته به امری مشغول است خود مدام از محتوی حافظه و با تحریک محیط تنیده می شود من مسائلی دارد سرگرمی هایی دارد پس ساخته می شود هر فکری هر تصوری نقش و جایگاهی در سیستم وجودی ما دارد وجودش لازم بوده که ساخته شده من خود را و تحریکات محیط را دنبال می کند زندگی مسئله نیست که ما را احاطه کرده باشد ؛ ما خود عین مسئله هستیم در متن زندگی. هر فکر به دلیل رفع یک نیاز است. و آن نیاز نقشی در کل ساختمان وجودی انسان دارد. تو کافی است مسئله را پی نگیری دست از ملامت خویش برداری نیازت را با افکار دیگری دنبال کنی ، تا همه چیز بعد از مدتی به روال عادی و طبیعی خود بر گردد. تو منشا مشکلاتی از میان برخیز

Friday, May 23, 2008

چند نکته

دولت حجم زیادی از روز مرگی ما را ، پر می کند آنتونی گرامشی
کیفیت زندگی روزمره ما به کیفیت دولت بستگی قابل توجهی دارد در بازار حمل و نقل آموزش بهداشت رسانه امنیت و... تاثیر دولت در همه جا دیده می شود

@@@@@@@

وقایع زندگی محرک اندیشه ها و تصورات ماست
مصالح لازم (نمادها و تصاویر) برای اندیشه را ما در گذشته در ذهنمان انبار کردهایم
قوائد همنشینی و ایجاد توالی در حین اندیشیدن را ، هم از محیط با توجه به آموخته ها و واقعیت می گیریم
بر اساس قوائد ترکیب ما اندیشه های خاص خود را می سازیم
ما بر اساس گزینه های دریافتی انتخاب های خود را کرده و به گزینه های جدید می رسیم
قضاوت های ما نتیجه ی انتخاب های ما و انتخاب های ما نتیجه قضاوت های ماست و همه ی اینها یا به ما داده شده یا ما از داده ها ترکیبشان را ساخته ایم
خلاصه
آنچه در مغزتان می گذرد ، جهانتان را می سازد و برعکس

@@@@@@@

پیش چشمت داشتی
شیشه ی کبود
لاجرم عالم
کبودت می نمود

این شعر زیرکانه است ولی : من آزاد که نوع عینک را بایستی انتخاب کند از کجاست؟ نوع عینک از کجاست؟ و عینک ساز کیست و چرا اینگونه ساخته است؟

Sunday, May 18, 2008

در وضعیت آزادی انسانی چه روی می دهد و آن چگونه است؟

در وضعیت آزادی انسانی چه روی می دهد و آن چگونه است؟
هویت انسان همواره متاثر از وضعیت انسانی اوست ؛ وضعیت انسانی بشر تحت تاثیر ذهنیات از قبل شکل گرفته او و شرایط محیطی او و تعاملات بین این دو و پاسخ هایی که به الزامات همدیگر می دهند ، بستگی دارد . غالبا محیط فرد را می توان تا اندازه ای هوشمند دانست . بواسطه دیگران و و جود هایی که تا اندازه ای قائده مند رفتار می کنند اگر فرد در یک وضعیت انسانی متوجه باشد که داری حق انتخاب است و گزینه های متعددی در پیش روی دارد که می تواند از میان آنها دست به انتخاب بزند و ادامه دهد و مسئولیت انتخاب هایش نیز با خود اوست در این صورت فرد آزاده است یعنی به آزادی فردی خودش متوجه است فرد آزاده در یک موقعیت محیطی روانی هرچه بیشتر گزینه های بیشتری را برای انتخاب بتواند فهرست کند از درجه آزادی بیشتری برخوردار بوده و آزادتر است اینکه فرد کدام گزینه را انتخاب می کند به خواسته ها و نیاز ها و اهداف و حساب سود و ضرر او بر می گردد پس در راستای خود انتخاب می کند شرایط محیطی هر چه بیشتر گزینه های مطلوبتری در اختیار فرد قرار دهد برای انتخاب در راستای مصالحش شرایط آزادانه و انسانی تری است واینگونه محیط ها را محیطی آزاد و یاری دهنده در جهت پیشرفت و ترقی می خوانیم وبه همین طریق فرد غیر آزاد و محیط مجبور کننده فرد نیز می تواند توصیف شود.

وضعیت بغرنجی که در آنیم

راه حل گروهی از آدمها در مواجه با واقعیت های ناخوشا یند : گریز به فضاهای ذهنی دل خوش کن

در زندگی واقعیت های نا خوشایندی همچون بیماری ها ، شکست ها ، پیری و فرتوت شدن و در ضمن قتل و کشتار و مرگ در اثر انواع رویدادها و حتی مرگ طبیعی موجود می باشد ؛ که از بعضی از اینها ، به هیچ وجه راه گریزی نیست و گویا سرنوشتی حتمی و اجباری و بی هیچ برو و برگردی می باشند ، در مقابل این رویداد ها چه موضع ذهنی بایست اختیار نمود ؟ و آنجا که هیچ نمی توان کرد چگونه بایست بود؟ انسانی که می خواهد در مواجه با زندگی رویکردی واقع بینانه و عقلانی اختیار کند ؛ آنجا که واقعیت موحش و زشت می شود و عقل وا می ماند چه بر سر رویکردش می آید؟ هنگامی که عقل سمت و سویی را پیشنهاد می کند ، و احساس و دل جهتی دیگر را که خوشایند احساس است ولی با عقل نمی خواند انسان تابع کدام بعد از واقعیت وجودیش بشود؟ و همسو با آن هویت سازی خود را پی بر آرد؟ در این چنین مواقعی پاسخ به غایت سخت و مشکل می گردد و افراد مواضع گونه گون اختیار و با شدت از مواضع خود طرفداری می کنند و ممکن است بر حمایت از نقطه نظر خود جانفشانی نیز کنند. و آنجا که سوال بسیار مهم و حیاتی می گردد جواب نیز خصوصیاتی اینگونه می یابد.

و آنجا که پاسخ های مبتنی بر واقعیت جواب نمی دهد بر پاسخ های ذهنی تکیه می شود و در گریز از فضاهای نا خوشایند واقعی به فضاهای دلپسند ذهنی می گریزد و وقتی وا قعیت نا مطلوب است سر را زیر برف نگه می دارد و می گوید این بهترین راهبرد است ؛ هر چند که پاسخی ذهنی داده است و امر واقع به کار خویش مشغول است و او در نهایت حاکم قهری روند زندگی است.

در این میان ذهن نیز بیکار نمی نشیند و راههای ترکیبی اختیار می کند و راه حلی واقعی و ذهنی می سازد تا هم ارتباطش با امر واقع منقطع نگردد و هم دل زخم دیده اش التیامی درونی بیابد . و هنگامی که ضمیر بانگ بر می آورد که اینها کلا ساخته ذهنی تو و دیگر انسانها در حال یا گذشته است با انواع روش ها نمی پذیرد و با ایجاد انواع موانع ذهنی و وا پس زدن زیر بار نمی رود و هی تکرار می کند و تکرار می کند تا ذهنیت بی پشتوانه ی خود را بر کرسی نشاند آدم جمع می کند داد می زند دنگ وفنگ ذهنی اش را می چرباند و خلا صه تسلیم نمی شود و برای خود خواهی و خود شیفتگی و تداوم خود هر کاری می کند . و نه تنها به خود که به دیگرانی که در موقعیت او نیستند هم ظلم می کند و سعی می کند فضای ذهنی خود ساخته و خود مغلوبش شده اش را همچون چتری بر اذهان دیگران نیز بگستراند و کوچکترین مخالفتی را بر نمی تابد و مبادا که بی اساس بودن همبافته ی ذهنی اش آشکار گردد و ...
چه می توان کرد ؟ نتیجه می شود وضعیت دراماتیک ما که توش گیر کردیم و نمی دانیم چه کنیم.

Saturday, May 10, 2008

فرد و دنیایش

مي خور كه به زير گِل بسي خواهي خفت
بي مونس و بي حريف و بي همدم و جفت
زنهار به كس مگو تو اين راز نهفت
هر لاله كه پژمرد نخواهد بشكفت

اي بس كه نباشيم و جهان خواهد بود
ني نام ز ما و ني نشان خواهد بود
زين پيش نبوديم و نبد هيچ خلل
زين پس چو نباشيم همان خواهد بود
هرکس ، دنیایی دارد که به آن سرگرم است . او و دنیایش ، هر دو ، تغییر می کنند . دنیای او با او زاده می شود و با ارتباطات او، با ادراکات او ، و با رفتار های او دنیایش هم تغییر می کند . دنیای فرد بسیار قوی است و از دیگرانی که هوشمند ند و از قبل نیز بوده اند ، نیز تشکیل شده است این دنیا فرد را تغییر می دهد و باعث شکل گیری شخصیتی خاص در او می شود . اگر مبادلات شخص و دنیایش با هم ، دگر گون شود . هم شخص و هم دنیایش دگرگون می شود . دنیای فردی ، از فضاهای زمانی و مکانی و اجزای درونی آن ، که فرد در آن و با آنها زیسته است تشکیل شده است . همانطور که هر فرد هویتی خاص دارد دنیایی خاص خود هم دارد .
برای خوش زیستی و خوب زیستی فردی بایستی فرد و دنیایش تعاملات مناسبی با هم داشته باشند و با هم انطباقاتی مناسبی بر قرار کنند . فرد با عرضه ی موادی مناسب به دنیای خود می تواند آن را مناسب و هم جهت با خود سازد. و در دنیای فردی بهتری زندگی کند .
بزرگی ، پیچیدگی ، خشونت و قدرت دنیای فردی به همین کیفیات اما در فرد بستگی دارد . فرد و دنیای فردی یگانه ای با هم متحول و با هم رو به جلویند.

Thursday, May 8, 2008

آنچه می اندیشیم و آنچه روی می دهد

آنچه می اندیشیم و آنچه روی می دهد
بعضی وقت ها به موضوعی می اندیشیم و بعد به خود می گوئیم اینطور فکر نکن شاید اتقاق افتاد! چقدر این نوع قضاوت صحیح است ؟ آیا به صرف اندیشه به امری زمینه رخ دادن آن فراهم می شود؟ آیا اندیشه ی فرد روی رویدادهای محیطی او تاثیر می گذارد؟ ارتباط اندیشه و واقعیت های نوظهور چگونه است؟ منشا اندیشه کجاست؟
چگونه اندیشه ی خود و دیگری را کنترل و هدایت و سازماندهی می کنیم؟ آیا نهی از گونه ای از اندیشه یا ایجاد محدودیت در بروز و ظهور اندیشه ای ، عامل این نوع قضاوت نبوده است که اینطور فکر نکن بدش را می بینی؟
آیا گونه ای از اندیشه ، در راستای منافع گروهی از طبقات اجتماعی نیست و برای همین هم از آن نوع اندیشه جانبداری می کنند و مانع ایجاد و بیان و تبلیغ اندیشه های دیگر می شوند؟ اندیشه ی صحیح کدام است؟ آیا اندیشه می تواند صحیح یا غلط باشد؟ چارچوب تشخیص اندیشه صحیح و یا غلط کدام است؟ و...

یک بیان بر اساس این که چقدر محتوا از نظام های مورد بحث را شامل می شود در بازه ای از صحت کامل تا کاملا غلط می تواند متغیر باشد و هنگامی که ما ارتباط بین دو امر را بیان می کنیم بایستی نحوه و شرایط و میزان ارتباط را نیز بیان کنیم . دو چیز در شرایطی ممکن است به هم مرتبط باشند و در شرایطی دیگر خیر.

اندیشه های گوناگون و با نتایج متفاوت در باره ی یک موضوع می تواند در ذهن ما شکل بگیرد و ما با توجه به واقعیت و خواسته خود و ارزیابی شرایط و شخصیت مان رفتار خاصی را در قبال آن موضوع اتخاذ خواهیم کرد بنا بر این نوع اندیشه ما در رفتار ما موثر است اما چقدر و چگونه؟

آیا ممکن نیست اندیشه ی خاصی از ما تاثیری در رفتار ما نداشته باشد؟ اینکه ما متوجه چه حقایقی از جهان پیرامونمان باشیم و چه چیزی را بعنوان حقیقت نهایی پذیرفته باشیم در شکل گیری شخصیت ما موثر است و رفتار ما خروجی توامان شخصیت و محیطش است .

راستش با طراحی محیط مناسب و ایجاد شخصیت با ویژگی های مطلوب می توان آدمیان را در فضایی قرار داد که رفتار های خاصی را بروز دهند اما اینکه آیا گروهی حق دارند این کار را انجام دهند و یا نه مسئله دیگری است.

اندیشه آزاد ، بیان آزاد و رفتار حتی المقدور آزاد که با روش های قانونی محدود شده باشد باعث تنوع و نوآوری و پیچیدگی نظام یافته منطبق با واقعیت می گردد و از الگوی تکاملی موجودات زنده در طبیعت بر اساس مکانیزم های انتخابگر آن تبعیت می کند و روشی پذیرفته شده در جوامع پیشرفته در قبال رفتار با دیگران است.

انسان مسئول و شریف و دوستدار دیگران خود در شکل گیری شخصیتش نقش قابل توجه ای دارد و از نوع شخصیت خود راضی است و آن را مبتنی بر حقایقی می داند و به خوبی با دیگران و به نحو سازنده ای رفتار می کند این شخصیت به نمادین بودن هویتش آگاه است و می داند که تصوراتش فقط در ذهن اوست و در محیط می توان هر رفتاری که مصلحت ایجاب کند انجام داد.

چنین شخصیتی صرف اندیشه را باعث بروز رویداد ها نمی داند و می داند عوامل زیادی در تحقق این امر دخیلند که اندیشه هم در ابتدای این روند و شروع آن می تواند موثر باشد.

Tuesday, May 6, 2008

از منافع تاریخ

توجیه و توضیح
و دلیل
نحوه ی بودش هویت ها

خشونت های آرمان خواهی

نظام های معطوف به قدرت با کسی تعارف ندارند
یا در خدمت آن ها خواهی بود
یا کنار زده و منزوی خواهی شد
اگر نابودت نکنند که دشمنی

واقعیت های مرگ

پایان زندگی فردی
پایان ادراک وفهم
و لذت های فردی
پایان اندیشه ورزی و سخن گفتن
توسط فرد
پایان دنیا
که توسط فرد ادراک شده
پایان خیال پردازی فرد در باره ی آینده
پایان حاضر بودن در جایی
پایان اراده داشتن
مردن با خوابیدن یکسان نیست
بیدار شدن در کار نیست
پس از مرگ وزش خنکای باد را بر گونه ها حس نخواهی کرد
آیا این واقعیت ها را می پذیریم؟
یا به نظام هایی ذهنی که از قبل ساخته شده اند می گریزم
تا نحوه ی بودن خود را که از قبل شکل گرفته را ادامه دهیم

لحظه های زندگی را دریاب

جایی خواندم
زندگی مثل یه بستنی است
از آن لذت ببرید
قبل از آنکه آب شود

حالت ذهنی صفر

بی هدف و بی مقصد
خوشحال باش
همواره در حالت صفر
لذت ببر
وضعیت بی غصه
آآآآآآآآآآآه
چقدر عالیه

Sunday, May 4, 2008

دلهره های هیچ نبودن

دلهره های هیچ نبودن
انسان تنها موجود زنده ای است که نمی خواهد همان باشد که هست
آ لبر کامو
در میان موجودات زنده ، که هر یک ویژگی های آشکاری دارند . ویژگی آشکار انسانی ، که ما براحتی متوجه آن می شویم توانایی فکر کردن سخن گفتن و در کل به کار گیری سیستم های نمادین (نظام های نشانه ای) بوسیله ی خود و در جهت ایجاد ارتباط است . نظام های نشانه ای از انواع نشانه ها و سمبولها تشکیل شده اند اینها حتی می توانند جسم داشته باشند هر چند که بیشترشان از جنس علائم و سیگنال هایند و از این قبیل.
وجود تصورات و خیالات در آدمی که از نتایج حافظه مندی و خاطره داری آدمی است خود باعث ایجاد انواع نظام های سمبولیک مربوطه گردیده است که انسان ها معمولا این نظام های سمبولیک را به صورت خودکار و بدیهی به کار می گیرند و زندگی با آنها برایشان کاملا واضح و موجه می باشد .

انسان چیست؟
انسانها از ترکیبات ارگانیک و یاخته ها بافت ها و اندام ها و دستگاه ها و در یک همبندی و همنشینی همه ی اینها با هم بصورت نظام مند در کنارهمشان برای ایجاد انسان بصورت یک موجود زنده مجزا ، همچون بقیه موجودات ، که موضوع مطالعه ژنتیک دانان و یاخته شناسان و بافت شناسان و... کلان جسم و اجزا جسم شناسان می باشد .
در ضمن انسانها زندگی جمعی هم دارند و از عوارض زندگی جمعی آدمیان ، استفاده از سیستم های نشانه ای همچون زبان و کاربردهای زبان در تولید رسم رسوم ومرام ها و گفتمان ها و عقاید و باورها و ... است که در جهت تولید هویت فردی و جمعی و همبستگی ایشان کاربرد دارد.
بازتاب همه ی این ها در حافظه آدمی و فعال بودن محتوی حافظه برای یاد آوری و به کار گیری خودش در رابطه با نیاز های زندگی و ارتباط و در کل خود ، منجر به ایجاد هویت یا خود می شود که نحوه ی بروزش به محتوی خود و پیرامونش بستگی دارد.
همه ی اینها بصورت خودکار بر اساس نظام مندی هایشان روی می دهند و انسان از اینکه فقط از ترکیبات ارگانیک و نظام های نشانه ای تشکیل شده از پذ یرش آن امتناع می ورزد. و به خاطر توانایی هایش و انعطاف پذیریش در به کار گیری همزمان همه ی این نظام های نشانه ای خودخواه می شود و خود را ماورای همه ی اینها می پندارد و وانمود می کند و شاید شدیدا باور هم کند و فریاد هم بزند!
ولی علی رغم همه ی این موارد واقعیت عوض نمی شود و انسان بهتر است چیستی خود را بپذیرد و تسلیم آن شود و با آن زندگی کند.
خود فریبی بس است نظام های نشانه ای بایستی صحیح ایجاد و به کار گرفته شوند.
فعلا پایان

Wednesday, April 23, 2008

خیلی ساده بعضی وقت ها

بعضی وقت ها

ما طوری حرف می زنیم که

به دلمون بشینه

و

بعضی وقت های دیگه

حقو می گیم

انگار فقط اون مهمه

در تاریخ

به تاریک اندیشی های خود بنگریم
آیا
خود شیفتگی های تیره خود را
بروز نداده ایم؟

چه احمقانه

چه احمقانه
خود را پر می کرد
تا
من را
مطمئن تر
بنماید

Saturday, April 19, 2008

فرد جامعه و لذت

جامعه ای که مشتاق لذت نیست بیمار است
ما را عادت داده اند
تا توی دلمون نگه داریم
تا بعدن غصه اشو بخوریم

زندگی نا پایدار است

چه قدر تحسین بر انگیز است
کسی که فکر نمی کند
زندگی نا پایدار است
وقتی آذرخش را می بیند
------------
به دنیا آوردن
مرگ بخشیدن است
------------
هنگام پیری و فرسودگی
مستعد مرگ می شویم
------------
من دلم آسوده
بس شاد و آرام است
و اندیشه ای که مراقب است
عمر بر باد نرود
دلی خالی از کینه
که دوستی را پاس دارد
و مشتاق دانایی و صلح و صفاست

نظام های ایدوئولوژیک و هویت سازی مطلوبشان در مردمشان

نظام های سیاسی ایدئولوژیک هویت سازی برای شهروندانشان را از وظایف اصلی خود می دانند
هویت القایی توسط این نظام ها کاملا در جهت تقویت و تثبیت و تحکیم حاکمیت این نظام ها انجام می شود
اگر چه افراد به خاطر هویتی که یافته اند توفیق شخصی چندانی نمی یابند
و در رنج و مشقت واقعی و رضایتمندی ذهنی مصنوعی بسر می برند
در این راستا آزادی ها محدود کرده و مانع ایجاد هویت های متنوع وسیال می شوند
بعضی هویت ها را خودی و مستحق پاداش و دیگران را نا خودی می نامند
و در یک یا همه امور بی توجه به شایسته سالاری بین هویت های خودی و غیر در واگذاری مسئولیت ها تبعیض قائل می شوند

آدرس دیگر وبلاگ های من

http://azizebaba-myroksana.blogspot.com/

http://zehnvahoviyat.blogspot.com/

http://neshaneha-myroksana.blogspot.com/

Friday, April 18, 2008

ویژگی هایی در راستای ایجاد هویت و شخصیت در ربات ها

ویژگی های هویت که در طراحی و ساخت هویت مصنوعی بایستی رعایت شود
همواره بایستی فقط یک مرکزدر طول حیات هویت وجود داشته باشد

هرچند مرکز ادراکات حسی و مرکز کنترل رفتار های درونی و محیطی و

مرکز اندیشه های نمادین و مرکز ایجاد تمایلات درونی و تمایلات مربوط به پیرامون بر هم منطبق گردند

مرکز هویتی مسیر آینده ادراکات تمایلات و افکار و رفتارها را بر اساس ارزیابی درون و بیرون بر اساس محتوی درونی تغییرات آن و امکانات و تحریکات محیطی مشخص می کند

مرکز هویتی در جهت انسجام و سازمان دهی و هدف گذاری و تداوم هویت عمل می کند آن نماد ها و تصورات مورد نیاز برای ساخت و عملکرد هویت را جمع آوری و به کار گیری می کند
ذهن به خاطر تصوراتی که از هویتش می سازد خیلی کارها می سازد
مرکز هویتی خود را با روابط ثابت با دیگران زمانها مکان ها اسامی تصورات ذهنیت ها تعریف و مشخص سازی می کند
و خود معین کرده را از نظر رفتاری و گفتاری در فضاهای فیزیکی و ذهنی مربوطه قرار می دهد

Friday, April 11, 2008

ما با شعور خود و دیگری چه می کنیم؟

ما پنهان می کنیم و در عین حال
ظاهر سازی می کنیم
شعور خود و دیگری را با فریب
شکلی گول زننده می بخشیم
تا در پناه ذهنیت هایی از دست ذهنیت های دیگر
احساس امنیت کنیم
بسیاری از ویژگی های شخصیتی ما
ناشی از توهماتی ارضا کننده است
ما باید ها را اعمال و سپس
آنها را واقعیت های اجتناب ناپذیرمی نامیم
===============
ملیت ها مذاهب و غیره
پندارهای به خوبی مهندسی شده در گذشته هستند
که اکنون در ما هویت ایجاد می کنند
در واقع هویت ما
در سازگاری با هویت دیگری
حول هیچ ساختار میابد
==============
نیاز به تصویر سازی ناشی از وجود خاطره است
بعضی تصویر سازی ها ربطی به واقعیت ندارد
و شاید ناشی از پندار های غیر علمی در گذشته باشد
==============
آنچه هست هست و نیازی به اثبات تصدیق و یا انکار ندارد
مسئله چگونگی واقعیت قابل درک برای بشر است
که با روش علم قابل حصول است
==============
اینکه پذیرفته باشیم حقیقت چه چیزی است
تعیین می کند که امر باطل چیست؟
همیشه هویت یک بازی نمادین در فضای ذهنیت هاست
==============
طبقه ای از مردمان
ذهنیت هایی را نمایندگی و طرفداری می کنند
که ما هم بواسطه برخورداری از آن ذهنیت ها
شریف و مومن و مقدس می شویم
==============
ذهنیت ها بایستی به امور واقعی خود را مربوط کنند
تا واقعی شوند
مانند رفتارها گفتارها زمانهای خاص و یا مکان های خاص
==============
ما حتی به قیمت حذف فیزیکی دیگری
اجازه نمی دهیم ذهنیت هامان زیر سوال برود
ما با پذیرش و یا تسلیم محض خود ویا دیگری
حس اقتدار ایجاد می کنیم
==============
کار رسم و رسومات اجتماعی خیلی و قتها این است که
رویداد های اصلی زندگی را
به ذهنیت های هویت بخش مربوط می کنند
و معیاری عینی برای حقانیت و ارزشمندی این ذهنیت ها و هویت های برآمده از آنها
فراهم می کند
=============

Thursday, April 10, 2008

من و اجزا من

اینکه از ترکیب چه اجزایی جسم و ذهن وعواطف و غرایز و دیگر ابعاد وجودی ما تشکیل شده
و اینها از کجا آمده اند و چرا ما اینگونه ایم؟
به تاریخ حیات و محیط زیست آن بستگی دارد
=============
هویت ما به دلیل نیاز های موجود شکل می گیرد
و بعد درونی می شود ارتباطات مواد واطلاعات لازم برای ساخت آن را در اختیارش قرار می دهد
=============
از بازی ذهن و محیط بر می آییم و با این حال
انگاره ی ماورای این دو بودن را نیز می سازیم
=============
با مشخص سازی
موجود قالبی می شود
و دیگر با خود موجود مشخص سازی شده فرق می کند
بایستی نشانه حتی المقدور به خود موجود شبیه باشد

Tuesday, April 1, 2008

جواب می اندیشم پس هستم دکارت

من وقتی می اندیشم
نیستم
و آنگاه که نمی اندیشم
هستم
ژان لاکان

قوانین ریاضی و واقعیات از نظر آلبرت اینشتین

آنجا که قوانین ریاضی به واقعیات مربوط می شوند
حتمی نیستند
و آنجا که حتمی اند
نمی توانند به واقعیات اشاره کنند
اینشتین

Monday, March 31, 2008

من چه می خواهم؟

من نمی خواهم هستی یا نیستی چیزی را اثبات کنم
چون آنچه هست هست و هستی نیازی به اثبات ندارد
مسئله ی من چگونگی دنیای پیرامونم و چرایی این چگونگی است

می شود جور دیگر دید

همه چیز انرژی و اطلاعات بوده که
پس از پانزده ملیارد سال
به دانشی پویا و حاکم بر جهان مبدل شده
-------
چرا؟
انسان ها برای رویدادهای زندگی مثل تولد ازدواج و مرگ وغیره
مراسم ساخته اند؟
-------
سوداییان عالم پندار را بگو
سرمایه کم کنید
که سود و زیان یکیست
--------
احترام به دیگری
آبروداری پیش دیگری
غیرت و تعصب و ناموس وشرف همه مفاهیمی در رابطه با دیگری است
این مفاهیم ارزشی برای ایجاد مرز و فاصله برای نظام های ذهنی
بنام هویت بکار می رود
---------

تکامل

تکامل روند نظام یابندگی تصاعدی موجودات ارگانیک بر اساس قوائدی درونی و محیطی است
-----
روند های زیادی در جهان هستند که تکاملی نیستند
-----
برای تکامل تغییرات محیطی بایستی شیب مناسب داشته باشد
-----
اساس روش علم و طبیعت
تصحیح و تکمیل و تنظیم در روندی چند جانبه است
مثل گفتگوی جمعی برای رسیدن به توافق دسته جمعی
اما در روش های ایدوئولوژیک یکی سخن حق می گوید
و دیگران گوش می دهند

چند نکته

به اندیشه تدریجی بودن امور پایبند باشید
--------
ذهنیت های آرمانگرایانه غالبا مانع نکاه واقع نگر و عمل گرا و نوآوری در سبک زندگی می شوند
آرمانگرایی معمولا باعث رفتار تکراری می شود
--------
آخرت تسکین دهنده ذهنیت های معتاد به دین است
--------
ما به دنیا می آییم و بعد میمیریم - به همین سادگی
--------
آموخته ایم مقدار زیادی - ذهنیت و رسم و رسوم به رویدادهای زندگی بیامیزیم
و همه اینها بنظرمان عادی برسد
---------
غالب
انسانها در چارچوب هایی زندگی میکنند که به آنها عرضه می شود
---------

Monday, March 24, 2008

اینکه هویت چرا اینگونه پدیدار میشود؟
به پاسخ سوالاتی از قبیل
هویت توسط چه عواملی مشخص میشود؟
چگونه مشخص میشود؟
در چه محیطی شخصیت شکل گرفته؟
و چه نظام های نمادینی در تدوین آن نقش داشته اند؟
و...
بستگی دارد

گفتار نیک کردار نیک پندار نیک

جهان است شادان به پندار نیک
ز پندار نیک است گفتار نیک
چو پندار و گفتار تو نیک شد
نیاید ز تو غیر کردار نیک

راز شادی

راز شادی در پذیرش مرگ در انتهای زندگی
و وجود جهانی زشت و موحش وناگوار
در حین زندگی است
=============
ارزش ها چند نوع هستند
ارزش های طبیعی مثل غذا برای گرسنه
ارزش های قراردادی مثل پول
و ارزشهای ذهنی مثل ارزشهای معرفی شده
در برخی از نظامهای نمادین همچون انواع مرامها
که الگوی هویت سازی در اختیار افراد قرار می دهند
و رفتارهای افراد را قالب بندی می کنند
==========
آیا حقیقت خروجی رسانه است؟
==========
آدما واسه اینکه بزرگ بشن
چیزای بزرگی میسازن مثل مصنوعات مادی یا ذهنی
و خودشونو با اونا یکی می دونن
گاهی هم چیزی رو که با خودشون یکی دونستن
بزرگ می کنن

Saturday, March 15, 2008

مرگ در جانداران و ما

جانداران دیگربعد از عمری زندگی
میمیرند
ولی ما بعد از عمری مردن نمادین
تازه واقعا میمیریم

Monday, March 10, 2008

تبعیض قانونی

تبعیض قانونی بدترین نوع تبعیض است
در این نوع تبعیض
گروهی که می خواهند منافع گروهی خویش را
به طور قانونی حفظ و تداوم بخشند
آن را به صورت قانون در می آورند
و دیگران را وادار به تبعیت از آن می کنند

ما و غیره

ما با نوع نگاهمان به دیگران و غیره
همزمان
خویش را میسازیم
هنگامی که آن را دروغ می نامیم
منظور این است که
راست پیش من است

تمایز داشتن چیزها

همواره می توان وجه تمایزی بین چیز ها یافت
تشابه تفاوت قیاس
همواری از لحاظی برسی می شود
در حالیکه ما به جنبه های دیگر توجه نمی کنیم

چرا ارزش ها و چرا توجه به ارزش ها؟

به نظر می رسد
انسان ها به صورت نمادین اموری را ارزشمند دانسته اند
و
به این امور ذاتا بی ارزش و فقط به صورت سمبلیک نمادین
توجه می کنند تا
بی ارزشی ذاتی زندگی را نبینند

واقعیت وجود ندارد

واقعیت وجود ندارد
یعنی
به کانون توجه و نحوه ی روایت شناساگر از واقعیت بستگی دارد
همچنین
به سوابق ذهنی و زمان و مکانی که او در آن قرار گرفته وابسته است
حتی در زمانهای مختلف شاید
یک واقعیت شاید به شکلی متفاوت روایت شود
و
...

Monday, March 3, 2008

مقصود از تعریف

بر خلاف نظر گذشتگان
هیچ تعریفی جامع ومانع نیست
تعریف ها همواره بخشی از موضوعات را نشان می دهند

Sunday, March 2, 2008

سود و زیان و سودایی در عالم پندار

این شعر را در جایی خواندم قابل تامل است
سوداییان عالم پندار را بگو
سرمایه کم کنید
که سود و زیان یکی است

نظام های نمادین ابزار است

انسان هنگامی که ابزار نظام های نمادین همچون زبان را ساخت
در چند هزار سال پیش
از آن برای هویت بخشی نمادین به خویشتن و توسعه ی خود بهره گرفت
این هویت نمادین به او توانایی های مختلفی می داد
مثلا او می توانست
جهان نمادین آرمانی برای پس از مرگ بسازد
و در یک فرار نمادین از واقعیت های نا خوشایند
به جهان جاوید نمادین درونی پناه ببرد

باور و خاطره

انسان غالبا اسیر باورهایی می شود که در گذشته
پیروزی هایی را موجب شده اند
و به خاطر داشتن و ارائه ی آن باورها
پاداش دریافت کرد5 است
باورهای فردی غالبا تکرارباور های جمعی است

قضاوت های فردی و رسانه ها

قضاوت های فردی در اموری که به او عرضه می شود
به اسناد و قوائد بستگی دارد
و اینها را رسانه در اختیار افراد قرار می دهد

فکر با استفاده از ذهنیت هاش هویت را می سازد

فکر با کمک ذهنیت هویت را می سازد
اینکه فکر چگونه و با چه ذهنیت هایی
هویت را بسازد
بستگی به محتوی حافظه واقعیت کنونی در بیرون
و تربیت فکری فرد دارد
که چقدر متاثر از کدام جریانات فکری محیطی می باشد

ادامه پیشروی در ذهن

آنجا که با شیوه های طبیعی راه ها به بن بست می رسند
ذهن راهی خیالی را می گشاید
روش های خیالی مبتنی بر
پردازش نظام های نمادین و الگو های تصویری است
حاصل
وجود ذهنی می باشد که
جوابگوی نیاز ذهن ایدئال گراست

فرار به ذهن

تلاش و تمایل ذهنی
چند هزار ساله ی بشر برای خلق
جهان نمادهای ماورائی
واکنش فراری نمادین از
فنا پذیری و رسیدن به زندگی جاوید ابداعی
آنهم در دنیای نظام های نمادین بوده است

چند مفهوم و تصور کنونی من از آنها

ذهنیت محتوی حافظه است
-------------------------
فکر پردازش ذهنیت هاست که حاصل ذهنیت های جدید است
-------------------------
شخصیت الگوهای فکری وذهنی تثبیت شده ی فردی است
-------------------------
ایمان اعتیاد به ذهنیت ها و افکار بخصوصی است
-------------------------
هویت یا منیت
افکار و ذهنیت های با درجه ای از ارزشمند بودن یا اهمیت داشتن
که تصور من با آن ارتباط همانندی می سازد