Thursday, May 8, 2008

آنچه می اندیشیم و آنچه روی می دهد

آنچه می اندیشیم و آنچه روی می دهد
بعضی وقت ها به موضوعی می اندیشیم و بعد به خود می گوئیم اینطور فکر نکن شاید اتقاق افتاد! چقدر این نوع قضاوت صحیح است ؟ آیا به صرف اندیشه به امری زمینه رخ دادن آن فراهم می شود؟ آیا اندیشه ی فرد روی رویدادهای محیطی او تاثیر می گذارد؟ ارتباط اندیشه و واقعیت های نوظهور چگونه است؟ منشا اندیشه کجاست؟
چگونه اندیشه ی خود و دیگری را کنترل و هدایت و سازماندهی می کنیم؟ آیا نهی از گونه ای از اندیشه یا ایجاد محدودیت در بروز و ظهور اندیشه ای ، عامل این نوع قضاوت نبوده است که اینطور فکر نکن بدش را می بینی؟
آیا گونه ای از اندیشه ، در راستای منافع گروهی از طبقات اجتماعی نیست و برای همین هم از آن نوع اندیشه جانبداری می کنند و مانع ایجاد و بیان و تبلیغ اندیشه های دیگر می شوند؟ اندیشه ی صحیح کدام است؟ آیا اندیشه می تواند صحیح یا غلط باشد؟ چارچوب تشخیص اندیشه صحیح و یا غلط کدام است؟ و...

یک بیان بر اساس این که چقدر محتوا از نظام های مورد بحث را شامل می شود در بازه ای از صحت کامل تا کاملا غلط می تواند متغیر باشد و هنگامی که ما ارتباط بین دو امر را بیان می کنیم بایستی نحوه و شرایط و میزان ارتباط را نیز بیان کنیم . دو چیز در شرایطی ممکن است به هم مرتبط باشند و در شرایطی دیگر خیر.

اندیشه های گوناگون و با نتایج متفاوت در باره ی یک موضوع می تواند در ذهن ما شکل بگیرد و ما با توجه به واقعیت و خواسته خود و ارزیابی شرایط و شخصیت مان رفتار خاصی را در قبال آن موضوع اتخاذ خواهیم کرد بنا بر این نوع اندیشه ما در رفتار ما موثر است اما چقدر و چگونه؟

آیا ممکن نیست اندیشه ی خاصی از ما تاثیری در رفتار ما نداشته باشد؟ اینکه ما متوجه چه حقایقی از جهان پیرامونمان باشیم و چه چیزی را بعنوان حقیقت نهایی پذیرفته باشیم در شکل گیری شخصیت ما موثر است و رفتار ما خروجی توامان شخصیت و محیطش است .

راستش با طراحی محیط مناسب و ایجاد شخصیت با ویژگی های مطلوب می توان آدمیان را در فضایی قرار داد که رفتار های خاصی را بروز دهند اما اینکه آیا گروهی حق دارند این کار را انجام دهند و یا نه مسئله دیگری است.

اندیشه آزاد ، بیان آزاد و رفتار حتی المقدور آزاد که با روش های قانونی محدود شده باشد باعث تنوع و نوآوری و پیچیدگی نظام یافته منطبق با واقعیت می گردد و از الگوی تکاملی موجودات زنده در طبیعت بر اساس مکانیزم های انتخابگر آن تبعیت می کند و روشی پذیرفته شده در جوامع پیشرفته در قبال رفتار با دیگران است.

انسان مسئول و شریف و دوستدار دیگران خود در شکل گیری شخصیتش نقش قابل توجه ای دارد و از نوع شخصیت خود راضی است و آن را مبتنی بر حقایقی می داند و به خوبی با دیگران و به نحو سازنده ای رفتار می کند این شخصیت به نمادین بودن هویتش آگاه است و می داند که تصوراتش فقط در ذهن اوست و در محیط می توان هر رفتاری که مصلحت ایجاب کند انجام داد.

چنین شخصیتی صرف اندیشه را باعث بروز رویداد ها نمی داند و می داند عوامل زیادی در تحقق این امر دخیلند که اندیشه هم در ابتدای این روند و شروع آن می تواند موثر باشد.

No comments: